برنامه ها و سیاستهای وزیر زمین، زیرساخت‌ها و حمل‌ونقل (MOLIT)  کره جنوبی

"پارک سانگ وو " وزیر زمین، زیرساخت‌ها و حمل‌ونقل کره جنوبی محورهای برنامه ها و سیاستها خود را اینگونه بیان می کند:

تقویت ثبات مسکن و بهبود امید مردم برای ارتقای مسکن خود در" طرح نردبان مسکن " :

تسهیل نقل و انتقال مسکن برای افراد و خانواده‌ها در راستای ارتقای مسکن خود با استفاده از بسته های سیاستی چند وجهی که عملی بوده و با اصول بازار همسو باشد.

تضمین مسکن پایدار و مطمئن برای همه آحاد مردم و ارائه گزینه‌های مختلف مسکن که نیازها و خواسته‌های متنوع مردم را تامین کند.

پیگیری جهت تسریع پروژه های نوسازی و بهسازی در مقیاسهای متفاوت و بازنگری جامع مقررات و رویه های مربوط به بازسازی و بهسازی.

تهیه و اجرا استراتژی هایی فوری به منظور احیای شهرها و مناطق فرسوده، شامل طرح هایی که در مرحله افتتاحیه پروژه "شهر جدید" تعیین شده اند یعنی مجموعه ای از طرح هایی توسعه شهری که در کشور تعیین شده اند.

اجرای استراتژی‌های بدون شوک و نرم برای تامین مالی پروژه‌های ساخت مسکن برای کاهش ریسک‌ها در بازار

تقویت روشهای تامین مسکن قابل اتکا و مناسب در مراحل مختلف زندگی مردم شامل اجاره مسکن، پیش فروش در طرح «خانه جدید» و پیش فروش عادی مسکن های نوساز.

ارتقای توان جابجایی وایجاد فرصت‌های عادلانه و منصفانه و نوآوری در آینده

ایجاد فرصت‌های عادلانه و منصفانه برای همگان،

افزایش توان جابجایی و تقویت و تشدید نوآوری‌ها

آغاز اجرای دوره عملی خودمختاری منطقه ای، بطوریکه که مدیران محلی، امور را در دست گرفته و در عین حال از حمایت کلیدی ستادی برخوردار باشند.

تعهد به برنامه های ارتقا در 15 مجتمع صنعتی پیشرفته کشور

ساخت فرودگاه های جدید در Gadeokdo، در نزدیکی بوسان، و مکان تعیین شده در استان Daegu و Gyeongsang شمالی

تقویت شبکه‌های جاده‌ و ریل در پنج منطقه بزرگ کلان‌شهر کشور است تا تضمین کننده وجود فرصت‌ها و حقوق سفر عادلانه و منصفانه برای همه شهروندان، صرف‌نظر از محل سکونتشان باشد.

تحول در تردد در منطقه متروپولیتن سئول با راه اندازی قطار سریع السیر بزرگ، معروف به GTX.

اجرای به موقع ارتقای برنامه های حمل و نقل در شهرهای جدید در مناطق شهری به منظور بهبود ترددهای روزانه .

بهبود دسترسی و ایمنی در حمل و نقل عمومی

بررسی کمبودهای حمل و نقل برای گروه های آسیب پذیر در یک دامنه گسترده

اقدامات ایمنی هدفمند در شهرها و جاده ها برای تردد عابران پیاده، کامیون ها و سایر عناصر حادثه خیز معرفی خواهیم کرد.

افزایش و تقویت توانایی های واکنش به بلایای شهری را برای مقابله موثر با چالش های مرتبط با آب و هوا

ضمن استقبال از انقلاب صنعتی چهارم، نوآوری را در همه بخش ها تسریع خواهد شد. تمرکز ما بر پیشبرد پروژه‌های نوآورانه متعدد، به‌ویژه طرح‌های شهر هوشمند، برجسته کردن پتانسیل آنها به عنوان دارایی‌های ارزشمند برای صادرات است.

تعهد ما به اعمال احترام متقابل و ارتباطات باز که ریشه در کار فرهنگی دارد ، مأموریت ما ایجاد یک پلتفرم سیاست گذاری فراگیر و در دسترس همه شهروندان

ترجمه: روزبه افشاری

منبع:

https://www.molit.go.kr/english/USR/WPGE0201/m_28266/DTL.jsp

کدام مدل تولید بهتر است؟ مقایسه:  OEM   ODM OBM    

در دنیای تولید، مدل های تجاری مختلفی وجود دارد که شرکت ها برای تولید کالا بسته به شرایط یا سیاست های تجاری خود از آنها استفاده می‏کنند. سه مدل متداول عبارتند از OEM، ODM و OBM. وجه تمایز اصلی این مدلها به سطوح مختلف مشارکت در فرآیند تولید اشاره دارند. درک تفاوت‌های بین OEM، ODM و OBM می‌تواند به تصمیم‌گیری آگاهانه درباره استراتژی کسب‌وکارتان کمک کند.

OEM (تولید کننده تجهیزات اصلی)

OEM به شرکتی اطلاق می شود که محصولی را طراحی و تولید می کند اما با نام تجاری شرکت دیگری به فروش می رساند. به عبارت دیگر، یک OEM محصولاتی را تولید می کند که توسط شرکت دیگری با نام دیگری به فروش می رسد. OEM مسئول طراحی، تولید و کنترل کیفیت محصول است، در حالی که شرکت دیگر مسئول بازاریابی، فروش و توزیع است.

یکی از مثال‌های معروف OEM در صنعت خودرو، شرکت بوش (Bosch) است. بوش قطعات مهمی مانند سیستم‌های تزریق سوخت، سنسورها، و سیستم‌های ترمز را برای تولیدکنندگان بزرگ خودرو تأمین می‌کند. این قطعات به گونه‌ای طراحی شده‌اند که با استانداردهای سختگیرانه صنعت خودرو مطابقت داشته و ایمنی و دوام را تضمین کنند.

تصویر 2

ODM (تولید کننده طرح اصلی)

ODM مشابه OEM است، اما تفاوت این است که در روش ODM ، محصولات بر اساس مشخصات و طرح های ارائه شده توسط شرکت دیگری تولید می گردد. به عبارت دیگر، ODM مسئولیت فرآیند تولید را بر عهده دارد، اما طراحی و برندسازی توسط شرکتی انجام می شود که محصول را سفارش داده است. ODM دارای تخصص و زیرساخت برای تولید محصول به صورت کارآمد و مقرون به صرفه است.

به عنوان مثال، اپل به دلیل طراحی محصولات خود شناخته شده است، اما از ODM ها نیز برای تولید آنها استفاده می کند. فاکسکان، یک تولید کننده لوازم الکترونیکی تایوانی، یکی از ODM هایی است که اپل برای تولید آیفون، آی پد و سایر دستگاه ها از آن استفاده می کند.

OBM (تولید کننده برند اصلی)

OBM به شرکتی اطلاق می شود که محصولات را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش می رساند. شرکت های OBM کنترل بیشتری بر کل فرآیند تولید، از طراحی گرفته تا بازاریابی و فروش دارند. شرکت های OBM مسئول همه چیز از توسعه مفهومی گرفته تا پشتیبانی مشتری هستند.

تسلا یک شرکت OBM است که خودروهای الکتریکی را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش می رساند. آنها بر همه چیز، از طراحی ماشین ها گرفته تا نرم افزاری که آنها را اجرا می کند، کنترل دارند.

تفاوت های کلیدی

تفاوت اصلی بین OEM، ODM و OBM در سطح مشارکت در فرآیند تولید است. OEM ها محصولاتی را طراحی و تولید می کنند که با نام تجاری شرکت دیگری فروخته می شوند، در حالی که ODM ها محصولاتی را بر اساس طرح ها و مشخصات ارائه شده توسط شرکت دیگری تولید می کنند. شرکت های OBM محصولات را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش می رسانند.

تفاوت اصلی دیگر میزان کنترل هر نوع شرکت بر فرآیند تولید است. OEM ها کمترین کنترل را دارند، زیرا آنها تنها مسئول طراحی و تولید محصول هستند. ODM ها کنترل بیشتری دارند، زیرا آنها مسئولیت فرآیند تولید را بر عهده دارند، اما نام تجاری را ندارند. شرکت‌های OBM بیشترین کنترل را دارند، زیرا آنها مسئول کل فرآیند، از طراحی گرفته تا بازاریابی و فروش هستند.

تصویر 3

مزایا و معایب هر مدل کسب و کار به شرح زیر است:

OEM (سازنده تجهیزات اصلی)

مزایا:

  • کاهش هزینه های تولید به دلیل صرفه جویی در مقیاس
  • توانایی تمرکز بر شایستگی های اصلی و برون سپاری وظایف غیر اصلی
  • فرصتی برای همکاری با برندها و صنایع مختلف
  • کاهش ریسک و مسئولیت برای برندسازی و بازاریابی

معایب:

  • وابستگی به صاحب برند برای کسب و کار و درآمد
  • کنترل محدود بر محصول و برند آن
  • عدم تمایز از رقبای که ممکن است از همان OEM استفاده کنند

ODM (تولید کننده طرح اصلی)

مزایا:

  • تولید مقرون به صرفه به دلیل تخصص و کارایی
  • امکان سفارشی سازی و انطباق با نیازهای مختلف مشتری
  • فرصتی برای همکاری با مشتریان و صنایع مختلف
  • افزایش کنترل بر فرآیند تولید

معایب:

  • وابستگی به مشتری برای کسب و کار و درآمد
  • کنترل محدود بر محصول نهایی، که ممکن است به طور کامل با دیدگاه ODM هماهنگ نباشد
  • خطر تقلید محصول و کالایی شدن

OBM (تولید کننده برند اصلی)

مزایا:

  • کنترل کامل بر محصول، از طراحی تا توزیع
  • هویت و شناخت قوی برند
  • فرصتی برای ایجاد محصولات منحصر به فرد و متمایز شدن از رقبا
  • پتانسیل برای حاشیه سود بالاتر

معایب:

  • ریسک و مسئولیت بالاتر برای برندسازی، بازاریابی و فروش
  • هزینه های اولیه بالاتر برای طراحی، تولید و بازاریابی
  • انعطاف پذیری محدود برای انطباق با تغییرات بازار یا نیازهای مشتری.

کدام مدل تولید بهتر است؟

هیچ پاسخ یکسانی برای این سوال وجود ندارد، زیرا بستگی به نیازها و اهداف هر شرکت دارد. هر مدل کسب و کار مزایا و معایب خاص خود را دارد.

OEM ها این مزیت را دارند که می توانند برای چندین شرکت محصول تولید کنند، که می تواند منجر به صرفه جویی در مقیاس و کاهش هزینه های تولید شود. با این حال، کنترل کمتری بر برندسازی و بازاریابی محصول دارند.

ODM ها این مزیت را دارند که می توانند محصولات را به طور کارآمد و مقرون به صرفه تولید کنند، در حالی که به شرکت راه اندازی اجازه می دهد تا بر طراحی و نام تجاری تمرکز کند. با این حال، آنها کنترل کمتری بر محصول نهایی دارند و ممکن است با رقابت سایر ODM ها مواجه شوند.

شرکت‌های OBM از مزیت کنترل کامل بر فرآیند تولید برخوردار هستند که به آنها امکان می‌دهد محصولات منحصربه‌فرد ایجاد کنند و هویت برند قوی بسازند. با این حال، آنها همچنین دارای بالاترین خطر هستند، زیرا آنها مسئول کل هستند.

بنابریان، OEM، ODM، و OBM انواع مختلفی از مدل‌های تولیدی با سطوح مختلف مشارکت در فرآیند تولید هستند. OEM ها محصولاتی را برای سایر شرکت ها طراحی و تولید می کنند تا با نام تجاری خودشان به فروش برسانند. ODM ها محصولاتی را بر اساس طرح ها و مشخصات ارائه شده توسط شرکت دیگری تولید می کنند. شرکت های OBM محصولات را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش می رسانند. هر مدلی مزایا و معایب خاص خود را دارد و انتخاب اینکه کدام یک از آنها استفاده شود به نیازها و اهداف شرکت بستگی دارد.

روزبه افشاری، 14030606

کدام مدل تولید بهتر است؟ مقایسه: OEM ODM OBM

در دنیای تولید، مدل های تجاری مختلفی وجود دارد که شرکت ها برای تولید کالا بسته به شرایط یا سیاست های تجاری خود از آنها استفاده می‏کنند. سه مدل متداول عبارتند از OEM، ODM و OBM. وجه تمایز اصلی این مدلها به سطوح مختلف مشارکت در فرآیند تولید اشاره دارند. درک تفاوت‌های بین OEM، ODM و OBM می‌تواند به تصمیم‌گیری آگاهانه درباره استراتژی کسب‌وکارتان کمک کند.

OEM (تولید کننده تجهیزات اصلی)

OEM به شرکتی اطلاق می شود که محصولی را طراحی و تولید می کند اما با نام تجاری شرکت دیگری به فروش می رساند. به عبارت دیگر، یک OEM محصولاتی را تولید می کند که توسط شرکت دیگری با نام دیگری به فروش می رسد. OEM مسئول طراحی، تولید و کنترل کیفیت محصول است، در حالی که شرکت دیگر مسئول بازاریابی، فروش و توزیع است.

یکی از مثال‌های معروف OEM در صنعت خودرو، شرکت بوش (Bosch) است. بوش قطعات مهمی مانند سیستم‌های تزریق سوخت، سنسورها، و سیستم‌های ترمز را برای تولیدکنندگان بزرگ خودرو تأمین می‌کند. این قطعات به گونه‌ای طراحی شده‌اند که با استانداردهای سختگیرانه صنعت خودرو مطابقت داشته و ایمنی و دوام را تضمین کنند.

تصویر 2

ODM (تولید کننده طرح اصلی)

ODM مشابه OEM است، اما تفاوت این است که در روش ODM ، محصولات بر اساس مشخصات و طرح های ارائه شده توسط شرکت دیگری تولید می گردد. به عبارت دیگر، ODM مسئولیت فرآیند تولید را بر عهده دارد، اما طراحی و برندسازی توسط شرکتی انجام می شود که محصول را سفارش داده است. ODM دارای تخصص و زیرساخت برای تولید محصول به صورت کارآمد و مقرون به صرفه است.

به عنوان مثال، اپل به دلیل طراحی محصولات خود شناخته شده است، اما از ODM ها نیز برای تولید آنها استفاده می کند. فاکسکان، یک تولید کننده لوازم الکترونیکی تایوانی، یکی از ODM هایی است که اپل برای تولید آیفون، آی پد و سایر دستگاه ها از آن استفاده می کند.

OBM (تولید کننده برند اصلی)

OBM به شرکتی اطلاق می شود که محصولات را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش می رساند. شرکت های OBM کنترل بیشتری بر کل فرآیند تولید، از طراحی گرفته تا بازاریابی و فروش دارند. شرکت های OBM مسئول همه چیز از توسعه مفهومی گرفته تا پشتیبانی مشتری هستند.

تسلا یک شرکت OBM است که خودروهای الکتریکی را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش می رساند. آنها بر همه چیز، از طراحی ماشین ها گرفته تا نرم افزاری که آنها را اجرا می کند، کنترل دارند.

تفاوت های کلیدی

تفاوت اصلی بین OEM، ODM و OBM در سطح مشارکت در فرآیند تولید است. OEM ها محصولاتی را طراحی و تولید می کنند که با نام تجاری شرکت دیگری فروخته می شوند، در حالی که ODM ها محصولاتی را بر اساس طرح ها و مشخصات ارائه شده توسط شرکت دیگری تولید می کنند. شرکت های OBM محصولات را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش می رسانند.

تفاوت اصلی دیگر میزان کنترل هر نوع شرکت بر فرآیند تولید است. OEM ها کمترین کنترل را دارند، زیرا آنها تنها مسئول طراحی و تولید محصول هستند. ODM ها کنترل بیشتری دارند، زیرا آنها مسئولیت فرآیند تولید را بر عهده دارند، اما نام تجاری را ندارند. شرکت‌های OBM بیشترین کنترل را دارند، زیرا آنها مسئول کل فرآیند، از طراحی گرفته تا بازاریابی و فروش هستند.

تصویر 3

مزایا و معایب هر مدل کسب و کار به شرح زیر است:

OEM (سازنده تجهیزات اصلی)

مزایا:

  • کاهش هزینه های تولید به دلیل صرفه جویی در مقیاس
  • توانایی تمرکز بر شایستگی های اصلی و برون سپاری وظایف غیر اصلی
  • فرصتی برای همکاری با برندها و صنایع مختلف
  • کاهش ریسک و مسئولیت برای برندسازی و بازاریابی

معایب:

  • وابستگی به صاحب برند برای کسب و کار و درآمد
  • کنترل محدود بر محصول و برند آن
  • عدم تمایز از رقبای که ممکن است از همان OEM استفاده کنند

ODM (تولید کننده طرح اصلی)

مزایا:

  • تولید مقرون به صرفه به دلیل تخصص و کارایی
  • امکان سفارشی سازی و انطباق با نیازهای مختلف مشتری
  • فرصتی برای همکاری با مشتریان و صنایع مختلف
  • افزایش کنترل بر فرآیند تولید

معایب:

  • وابستگی به مشتری برای کسب و کار و درآمد
  • کنترل محدود بر محصول نهایی، که ممکن است به طور کامل با دیدگاه ODM هماهنگ نباشد
  • خطر تقلید محصول و کالایی شدن

OBM (تولید کننده برند اصلی)

مزایا:

  • کنترل کامل بر محصول، از طراحی تا توزیع
  • هویت و شناخت قوی برند
  • فرصتی برای ایجاد محصولات منحصر به فرد و متمایز شدن از رقبا
  • پتانسیل برای حاشیه سود بالاتر

معایب:

  • ریسک و مسئولیت بالاتر برای برندسازی، بازاریابی و فروش
  • هزینه های اولیه بالاتر برای طراحی، تولید و بازاریابی
  • انعطاف پذیری محدود برای انطباق با تغییرات بازار یا نیازهای مشتری.

کدام مدل تولید بهتر است؟

هیچ پاسخ یکسانی برای این سوال وجود ندارد، زیرا بستگی به نیازها و اهداف هر شرکت دارد. هر مدل کسب و کار مزایا و معایب خاص خود را دارد.

OEM ها این مزیت را دارند که می توانند برای چندین شرکت محصول تولید کنند، که می تواند منجر به صرفه جویی در مقیاس و کاهش هزینه های تولید شود. با این حال، کنترل کمتری بر برندسازی و بازاریابی محصول دارند.

ODM ها این مزیت را دارند که می توانند محصولات را به طور کارآمد و مقرون به صرفه تولید کنند، در حالی که به شرکت راه اندازی اجازه می دهد تا بر طراحی و نام تجاری تمرکز کند. با این حال، آنها کنترل کمتری بر محصول نهایی دارند و ممکن است با رقابت سایر ODM ها مواجه شوند.

شرکت‌های OBM از مزیت کنترل کامل بر فرآیند تولید برخوردار هستند که به آنها امکان می‌دهد محصولات منحصربه‌فرد ایجاد کنند و هویت برند قوی بسازند. با این حال، آنها همچنین دارای بالاترین خطر هستند، زیرا آنها مسئول کل هستند.

بنابریان، OEM، ODM، و OBM انواع مختلفی از مدل‌های تولیدی با سطوح مختلف مشارکت در فرآیند تولید هستند. OEM ها محصولاتی را برای سایر شرکت ها طراحی و تولید می کنند تا با نام تجاری خودشان به فروش برسانند. ODM ها محصولاتی را بر اساس طرح ها و مشخصات ارائه شده توسط شرکت دیگری تولید می کنند. شرکت های OBM محصولات را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش می رسانند. هر مدلی مزایا و معایب خاص خود را دارد و انتخاب اینکه کدام یک از آنها استفاده شود به نیازها و اهداف شرکت بستگی دارد.

روزبه افشاری، 14030606